مقالات

روان‌شناسی تاریخی

نویسندگان: محمد عطاری و جوزف هنریش

آنچه در ادامه می‌خوانید خلاصه‌ای از مقالۀ  «Historical Psychology »  نوشتۀ Atari, Mohammad, and Joseph Henrich است.

روان‌شناسی تاریخی شاخه‌ای نوظهور در علم روان است که به ما می‌گوید ذهن انسان فقط محصول ژن‌ها یا تجربه‌های فردی نیست، بلکه نتیجه صدها سال تکامل فرهنگی و اجتماعی است. پژوهش‌های مختلف در ۷۵ سال اخیر – از جمله مطالعات مهاجرت، پژوهش‌های بین‌فرهنگی و داده‌های تجربی – نشان داده‌اند که مفاهیمی مانند همنوایی، توجه، هیجان، اخلاق و حتی درک بو (حس بویایی) در جوامع گوناگون و در طول زمان، به‌شکل چشمگیری تغییر کرده‌اند. اما چالش اینجاست که بیشتر این پژوهش‌ها فقط چند دهۀ اخیر را بررسی می‌کنند و قادر نیستند روندهای روانی بلندمدت را به‌صورت پیوسته ترسیم کنند.

برای حل این مشکل، نویسندگان پیشنهاد می‌دهند از ابزارهای تحلیل زبان طبیعی و متون تاریخی در مقیاس وسیع استفاده شود؛ ابزاری که به ما اجازه می‌دهد روان نسل‌های پیش از خود را هم بخوانیم. آن‌ها سه روش تحلیلی را معرفی می‌کنند:

نخست، روش واژه‌نامه‌ای است که در آن پژوهشگران، فهرستی از واژه‌های مربوط به یک مفهوم روان‌شناختی مانند «خود»، «کنترل» یا «تصمیم» را در متون تاریخی جست‌وجو می‌کنند و از طریق بسامد این واژه‌ها، تغییرات آن مفهوم را در طول تاریخ ردیابی می‌کنند. مثلاً افزایش کاربرد واژه «خود» می‌تواند نشانه‌ای از رشد فردگرایی باشد. این روش ساده و قابل‌فهم است، اما در درک معناهای پنهان یا چندلایه محدودیت دارد.

روش دوم، تحلیل بُردارهای معنایی یا بازنمایی توزیعی است. در این روش از مدل‌هایی مانند Word2Vec استفاده می‌شود که رابطه بین واژه‌ها را در بافت جمله بررسی می‌کنند. برای مثال می‌توان فهمید که واژه «زن» در چه دوره‌هایی با مفاهیم مثبتی مانند «هوش» یا منفی مانند «احساسات ضعیف» همراه بوده است. این روش به درک نگرش‌های ضمنی فرهنگی کمک می‌کند، اما به داده زیاد و دقت فنی بالایی نیاز دارد.

روش سوم، تحلیل انسانی یا برچسب‌گذاری دستی است. در این روش، تحلیل‌گران آموزش‌دیده متن‌ها را می‌خوانند و نشانه‌های روانی مانند غم، اضطراب یا کنترل را مشخص می‌کنند. این رویکرد برای درک ظرافت‌های زبانی بسیار مفید است و می‌تواند به آموزش بهتر مدل‌های یادگیری ماشین نیز کمک کند، ولی زمان‌بر و حساس به سوگیری انسانی است.

نویسندگان تأکید می‌کنند که اگرچه زبان انگلیسی در این حوزه پیشرو بوده، اما تمرکز بیش از حد بر آن می‌تواند دید ما را محدود کند. بسیاری از زبان‌ها از جمله فارسی، عربی، چینی، لاتین، یونانی و سانسکریت گنجینه‌هایی از تجربه‌های روانی تاریخی هستند. برای ساخت علمی جهانی در حوزه روان‌شناسی تاریخی، باید ابزارها، واژه‌نامه‌ها و داده‌هایی را برای این زبان‌ها هم توسعه دهیم.

در پایان، نویسندگان نتیجه می‌گیرند که روان‌شناسی تاریخی می‌تواند علم ذهن را به گذشته گره بزند، مسیر تحول آن را بشناسد، و درک ما را از رفتار انسان در حال و آینده ژرف‌تر کند. این رشته پلی است میان حافظه جمعی بشر و روان فردی او؛ پلی که عبور از آن، افق‌های تازه‌ای در علم روان خواهد گشود.


منبع: از مقالۀ  «Historical Psychology »  نوشتۀ Atari, Mohammad, and Joseph Henrich.

دیدگاهتان را بنویسید