مقالات

مجموعه‌دارانی که شاهکاری را تکه‌تکه کردند

اوراق جداشدۀ نسخه‌ای تیموری دربارۀ معراج پیامبر اسلام مربوط به دهۀ 1460 میلادی در نمایشگاه «فریز مسترز». عکس از: سمیر رحیم
نوشتۀ: کریستین گروبر

(استاد تاریخ هنر دانشگاه میشیگان)


پاییز فصلی است که برگ‌ها زرد می‌شوند و به زمین می‌ریزند. اما امسال، در اکتبر، ما شاهد سقوط برگ‌های دیگری هستیم؛ صفحات جداشده از نسخه‌های خطی نادر اسلامی که راهی بازار هنر می‌شوند.

در اوایل اکتبر، در نمایشگاه “فریز مسترز” لندن، فروشنده‌ای به نام فرانچسکا گالووی یک برگ نسخه خطی را به نمایش گذاشت که شامل سه نقاشی بود؛ دو تصویر در یک سمت و تصویر دیگری در پشت آن. این تصاویر که به قرن پانزدهم تعلق دارند، داستان مشهور اسلامی معراج پیامبر اسلام به آسمان‌ها را روایت می‌کنند. دو برگ دیگر، که از همان نسخۀ تیموری جدا شده‌اند، قرار است در ۲۴ اکتبر در حراج کریستی به فروش برسند. یکی از این برگ‌ها پیامبر اسلام را در حال نزدیک شدن به فرشتگان نشان می‌دهد و دیگری شکنجه‌های جهنم را با جزئیاتی زنده به تصویر می‌کشد.

اوراق جداشدۀ نسخه‌ای تیموری دربارۀ معراج پیامبر اسلام مربوط به دهۀ 1460 میلادی در نمایشگاه «فریز مسترز». عکس از: سمیر رحیم

اوراق جداشدۀ نسخه‌ای تیموری دربارۀ معراج پیامبر اسلام مربوط به دهۀ 1460 میلادی در نمایشگاه «فریز مسترز».
 عکس از: سمیر رحیم.

این آثار نه‌تنها از نظر هنری زیبا هستند، بلکه ارزشی فوق‌العاده نیز دارند. تخمین زده شده که هر برگ به قیمتی حدود یک میلیون پوند به فروش برسد. اما فروش این برگ‌ها پرسش‌های اخلاقی مهمی را درباره نحوۀ برخورد مجموعه‌داران و گالری‌های هنری با هنر اسلامی مطرح می‌کند. این برگ‌های جداشده، زمانی بخشی از یک نسخۀ خطی مصور کامل بودند که میان دو جلد نگهداری می‌شد؛ اما یا توسط مالک کنونی (که ناشناس است) یا مالک قبلی تکه‌تکه شده‌اند. انگیزۀ این جداسازی در جامعۀ مادی‌گرای امروزی آشکار است: اگر این نسخه خطی مصور به‌صورت کامل باقی می‌ماند، احتمالاً تنها چند میلیون پوند ارزش داشت؛ اما با فروش برگ‌های جداگانۀ آن، ارزش کلی اثر ده برابر افزایش یافته و به بیش از ۵۰ میلیون پوند می‌رسد. این نسخه خطی، با نابودی و پراکندگی خود، به منبع سود کلانی برای همۀ کسانی تبدیل شده که در فروش آن دخیل بوده‌اند.

ردیابی نسخه خطی

من این اتفاقات را با دقت دنبال می‌کنم، زیرا به‌عنوان یک مورخ هنر اسلامی، بیش از ۲۰ سال است که در جست‌وجوی این نسخه خطی هستم. این اثر احتمالاً در دهۀ ۱۴۶۰ میلادی در هرات، واقع در افغانستان امروزی، ساخته شده است. نسخه خطی به زبان ترکی خوارزمی و با خط اویغوری نوشته شده است و به‌عنوان سندی کمیاب از ادبیات مذهبی اسلامی که در آسیای مرکزی ترک‌زبان تولید شده، ارزش فوق‌العاده‌ای دارد. ازاین‌رو، این اثر برای مورخان ادبیات بسیار ارزشمند است؛ اما اکنون که تکه‌تکه شده، امکان مطالعۀ جامع آن از بین رفته است.

این نسخۀ قطعه‌قطعه شده، که شامل بیش از ۶۰ تصویر باشکوه است، یکی از تنها دو اثر مشابه در جهان است. نسخۀ دیگر که احتمالاً ۳۰ سال زودتر، در سال ۱۴۳۶ میلادی، در هرات ساخته شده، اکنون در کتابخانۀ ملی فرانسه در پاریس نگهداری می‌شود. این نسخه که دست‌نخورده باقی مانده و به‌خوبی در یک مؤسسۀ عمومی حفظ شده است، تقریباً به‌طور قطع به‌عنوان الگوی نسخۀ دیگری استفاده شده که اکنون برگ‌های جداشدۀ آن در بازار به فروش می‌رسند.

امید به حفاظت بهتر

درحالی‌که می‌توان بر از دست رفتن یک دورۀ تصویری باشکوه در قالب کامل آن افسوس خورد، شاید یک مؤسسۀ عمومی که به‌اندازۀ ثروتمندترین مجموعه‌داران خصوصی قدرت مالی دارد، این برگ‌ها را خریداری کند. این همان اتفاقی است که در سال ۲۰۱۲ میلادی رخ داد، زمانی که موزه دیوید در کپنهاگ شش برگ از این نسخۀ پراکنده‌شده را خریداری کرد. (تصاویر موجود در مجموعه این موزه، پیامبر اسلام را در حال نزدیک شدن به فرشتۀ خروسی‌شکل، یک فرشتۀ چندسر، دروازه‌های بهشت، و دروازۀ آتشین جهنم نشان می‌دهد.) این موزه این نقاشی‌ها را حفظ کرده، به نمایش عمومی می‌گذارد، و از مطالعات علمی آن‌ها حمایت می‌کند. ما تنها می‌توانیم امیدوار باشیم که آینده‌نگاران این برگ‌های حراج‌شده نیز با همان دقت و مراقبت از آن‌ها محافظت کنند. اما هیچ تضمینی برای این امر وجود ندارد.

عمل ناپسند تکه‌تکه کردن نسخه‌های خطی اسلامی بیش از یک قرن است که رواج دارد.


تا دهۀ ۱۹۲۰ میلادی، دلال بلژیکی‌تبار، ژرژ دِموت، بخشی بزرگ از یک نسخۀ خطی مصور فارسی متعلق به قرن چهاردهم میلادی را که نسخه‌ای از حماسۀ ملی ایران، شاهنامه، بود، از هم جدا کرد و نقاشی‌های ارزشمند آن را به مجموعه‌داران مشتاق فروخت. دِموت حتی برگ‌هایی را که هر دو طرف آن‌ها دارای نقاشی بود، از وسط نصف کرد. برخی از این برگ‌های دو نیم شده اکنون پشت‌هایی سفید دارند و برخی دیگر با متون تازه‌نوشته شده‌ای که روی پشت آن‌ها چسبانده شده، “کامل” شده‌اند. این فرآیند بی‌پروا که می‌توان آن را “برش و پرکردن” نامید، به دِموت این امکان را داد تا درآمد خود را دو برابر کند.

به‌همین‌سان، تصاویر استخراج‌شده از سایر نسخه‌های خطی اسلامی به‌عنوان نقاشی‌هایی مستقل فروخته شده‌اند، گویی که هیچ وابستگی به نسخۀ مادر نداشته‌اند. نمونۀ بارز این ماجرا، نسخه‌ای از شاهنامه متعلق به شاه تهماسب، فرمانروای صفوی قرن شانزدهم میلادی است که در حدود سال ۱۵۲۵ میلادی در تبریز ساخته شده است. این برگ‌های عظیم و طلایی‌رنگ اکنون در موزه‌ها به نمایش گذاشته می‌شوند، گویی آثار هنری مستقل و شاهکارهایی خودمختار هستند، درحالی‌که در واقع بخشی جدایی‌ناپذیر از یک مجموعۀ بزرگ‌تر بوده‌اند.

تصاویر نسخ خطی در مقیاسی کمتر باشکوه، از جمله برگ‌هایی از شاهنامه‌ای موسوم به “شاهنامۀ کوچک” که به اوایل قرن چهاردهم میلادی تعلق دارد، نیز یکی‌یکی فروخته شده‌اند.

برخی از این نقاشی‌ها حتی با قاب‌هایی از کاغذهای طلاکوب و مرمرنما تزئین شده‌اند. یکی از این نقاشی‌ها، که اکنون در موزۀ متروپولیتن نیویورک نگهداری می‌شود، در اوایل دهه‌های قرن بیستم و تحت نظارت دلالی به نام نصلی هیرامانک به این شکل تزئین شده است. قاب‌های اضافه‌شده با هدف افزایش ارزش هنری و مالی این نقاشی طراحی شده بودند. از سوی دیگر، این قاب‌ها به‌طور تاکتیکی آسیب‌های ناشی از جداسازی نسخه اصلی را نیز پنهان می‌کردند

شیوه‌های مشکوک در هنر اسلامی

چنین رویه‌های مشکوکی به حوزۀ هنر اسلامی نیز نفوذ کرده است. برای مثال، در زمینۀ سرامیک‌های اسلامی، شاهد ترکیب قطعات نامرتبط، ساخت کامل اجزای گمشده، و حتی رنگ‌آمیزی گسترده در بخش‌های از دست رفته هستیم. تمام این اقدامات برای پاسخ به تقاضای مشتریان اروپایی و آمریکایی انجام می‌شود.

نسخه‌های خطی نیز از این نوع فریبکاری‌ها در امان نیستند. دلال ارمنی قرن بیستم، کرکور میناسیان، عادت داشت نقاشی‌های تک‌برگی اسلامی را از طریق افزودن خوشنویسی، پنل‌های تزئینی، و کاغذهای مرمرنما، طلاکوب و شابلون‌کاری‌شده “بهبود” بخشد. این عناصر متنوع، که از آثار هنری متعلق به دوره‌ها و مکان‌های مختلف گردآوری شده بودند، انتساب دقیق اثر را تقریباً غیرممکن می‌کردند. این نوع آشفتگی، محصولی بی‌زمان و بی‌مکان ایجاد می‌کند که سنت‌های اسلامی را از ویژگی‌های تاریخی و جغرافیایی‌شان تهی می‌کند. نتیجۀ این کار دیگر یک شاهکار نیست، بلکه یک “شاه‌پچ‌ورک” (اثر وصله‌کاری‌شده) است.

بازار تقلبات و جعل

این اشیای گران‌بها باعث ایجاد تقلبات آشکار نیز شده‌اند. در واقع، تعداد زیادی نقاشی جعلی “پیشامدرن” اسلامی در بازار وجود دارد. در استانبول، گردشگران می‌توانند به‌راحتی نقاشی‌های علمی جعلی را از فروشگاه‌های بازار بزرگ خریداری کنند. این نقاشی‌های جعلی از کاغذهای قدیمی (دستی یا چاپی) به‌عنوان بستر استفاده می‌کنند و تصاویری معاصر از بدن‌های تشریح‌شده، کره‌های چشم، و درد شدید دندان را به نمایش می‌گذارند.

تابستان گذشته در یک گالری هنری استانبول به یک آیتم مشکوک دیگر برخوردم: یک نقاشی معراج که به‌طرزی نزدیک از تصاویر میراج‌نامه‌های معروف قرن پانزدهم تقلید می‌کرد. این برگ که با قیمت ۵,۰۰۰ دلار عرضه شده بود، پیامبر اسلام را با صورتی پوشیده در حجاب سفید به تصویر می‌کشید—روشی که تا بعد از سال ۱۵۰۰ میلادی رایج نشد. در اینجا، نقاش یک سنت هنری را تغییر داده تا با این تصور اشتباه که فرهنگ‌های اسلامی از بازنمایی طبیعی پیامبر اکراه دارند (یا حتی آن را ممنوع می‌دانند)، هماهنگ شود. نتیجۀ نهایی: این نقاشی درحالی‌که ترکیبی از اثر اصلی را تقلید می‌کند، به نوعی آن را سانسور نیز می‌کند. همچنین، متن قرآنی همراه هیچ ارتباطی با تصویر ندارد. و بااین‌حال، این خیال‌پردازی دست‌ساز به احتمال زیاد به فروش خواهد رفت، و خریدار نیز از این حقایق بی‌اطلاع خواهد ماند.

چه باید کرد؟

متأسفانه، اقدام قانونی ممکن نیست. کسانی که مالک نسخه‌های خطی هستند، مجازند برگ‌های آن را به‌دلخواه خود بفروشند. اما تمام کسانی که به حفظ اخلاقیات در دنیای هنر اهمیت می‌دهند، باید تلاش کنند این عمل را در افکار عمومی نکوهش کنند. من از همکارانم و عموم مردم می‌خواهم که مالکان و فروشندگان هنر اسلامی را به مقاومت در برابر وسوسۀ سودآوری از این اقدامات مخرب ترغیب کنند؛ خریداران علاقه‌مند نیز باید از خرید چنین آیتم‌هایی اجتناب کنند. تمام طرفین باید با یکدیگر همکاری کنند تا این آثار هنری دست‌نخورده و کامل باقی بمانند و در مؤسسات عمومی نگهداری شوند.

آثار هنری نباید مانند اجسادی برای کالبدشکافی در نظر گرفته شوند. اکنون زمان آن رسیده که مالکان و فروشندگان، اخلاقی قوی‌تر پیدا کنند و چاقوهای خود را از ستون فقرات نسخه‌های خطی کنار بگذارند.


منبع

دیدگاهتان را بنویسید